دوست دارم دوباره صدای قلبتو بشنوم!
1394/11/1 سلام بابایی ، از اون روزی که منو مامان صدای قلبتو برا چند ثانیه شنیدیم دیگه طاقت ندارم و همش دلم میخواد دوباره صداشو بشنوم که دیشب دیگه به مامانی گفتم بریم دوباره صدای قلبتو بشنویم. ولی مامان گفت خیلی به نفسمون فشار میاد، باشه یه چند روز دیگه که یه استراحتی کرده باشی، بعد دوباره بریم. luv u my Chunky Monkey ...
نویسنده :
مامان و بابا
8:2
اولین بار که صدای قلب کوچیکو شنیدیم!
1394.10.26 امروز برای اولین بار صدای قلب کوچیکتو شنیدیم. صبح زود من و بابایی با هم رفتیم درمانگاه و خیلی هم ذوق داشتیم . توی اتاق، خانم ماما خیلی برای پیدا کردن قلب کوچولوت تلاش کرد. من ترسیدم شاید تو هنوز خیلی کوچولو باشی و نتونیم صدارو بشنویم واسه همین شروع کردم به دعا کردن که ناگهان صدای قلبت توی اتاق پیچید . تند تند و خیلی هم دوست داشتنی. به بابایی نیگاه کردم و اونم خوشحالی از سرو روش میبارید... ...
نویسنده :
مامان و بابا
20:30
اولین سونوگرافی (هفته ی دوازدهم)
1394.09.15 امروز برای اولین بار با کلی اضطراب و ذوق رفتیم سنوگرافی.تو همش وول میخوردی اون تو . آقای دکتر قلبتو هم نشونمون داد که میتپید. خیلی خوشحال شدم آخه این روزای گذشته اصلا حالم خوب نبود ولی با دیدن تو خیلی روحیه گرفتم .بابا هم که دوربینو با خودش آورده بودو یکسره از مانیتور که تورو نشون میداد عکس میگرفت... عاشقتم کوچولوی من ...
نویسنده :
مامان و بابا
21:5